سال نو مبارک
هوای بی تو پریدن نداشتم، آری
بهانه بود همیشه شکسته بالی من .
مهدی جان، سال نو مبارک، انشاا... روحت شاد و جایگاهت بالا باشه
+ نوشته شده در شنبه پانزدهم فروردین ۱۳۹۴ ساعت 8:44 توسط سید جعفر
|
اگر می دانستم...اگر می دانستم که دیگر صدایت را نخواهم شنید،به خاطر می سپردم هر چیز را که گفته ای
و در این شبهای تنهایی یک بار دیگر به آنها فکر می کردم
تا کلماتت را در ذهنم زنده نگه دارم.تو تنها کسی بودی که همیشه کنارم بودی و من چه احمقانه، فکر می کردم که تو را تا ابد خواهم داشت اما آن روز وقتی آمد،که من چشمهایم را بسته بودم و تو گذر کردی بی آنکه ببینمت...
********
ای کاش می شد فهمید در دل آسمان چه می گذرد که امشب با ناله ای بغض آلود بر دیار این دل خسته اشک می ریزد
اي كاش زمین می فهمید چه در دل خود جای داده ، کاش او اشتباه ما را تکرار نکند و قدر تو را بداند آه اگر می فهمیدی دوریت چگونه دلمان را ریش ريش کرده ، وای اگر می فهمیدی ، به خدا اگر بودی لحظه ای دل نازکت تحمل این اشکهای سوزان را نداشت . می خواهم از زمین بپرسم آن دل بزرگ و دریایی ات را در کدام قسمت خود جای داده تا خاکش را بردارم و بر دل داغ دیده ام بگذارم تا شاید مرهمی باشد بر داغ آن میخواهم از او بپرسم چگونه آن چشم های روشن و براقت را بسته تحمل می کند . چگونه طاقت می آورد آن لبان پرحرفت را خاموش ببیند .
آه زمین لبانش را ببوس که روزی شیرین ترین سخنها بر آن جاری شده قلب بزرگش را خوب نگه دار چون مأوای والاترین و زیباترین احساس ها بوده
*************
يار من با ياد تو امشب من ِ بيدل چه كنم ؟يا كه با شب هاي دراز، من ِ بي تو چه كنم؟اي دل غافل دل يارت يه حراج است امشب!من و درويشي و اين چنته خالي چه كنم ؟!
**************
نگذارید که بی باده بمانم گاهی
نگذارید که از سینه بر آرید آهی
تا که جان دارم و از سینه برآید نفسم نگذارید که بی باده سر آید نفسم همه جا هر شب و هر روز شرابم بدهید آخرین لحظه عمرم می نابم بدهید وقت مردن بگذارید مرا داخل یک تابوتی تخته هایش همه از جنس زر یاقوتی مرد غسال مرا سیر شرابش بدهید
مست مست از همه جا حال خرابش بدهید هر که پرسید که مرده ست؟جوابش بکنید از می خالص انگور خرابش بکنید
به نمازم مگذارید بیاید واعظ
پیر می خانه بخواند غزلی از حافظ جای تلقین به بالای سرم دف بزنید شاهدی رقص کند جمله شما کف بزنید هر که شیون کند از دور و برم دور کنید همه را مست و خراب از می انگور کنید روی قبرم بنویسید وفادار برفت آن جگر سوخته خسته از این دار برفت...
نوشته‌های پیشین
- آبان ۱۴۰۰
- فروردین ۱۳۹۷
- بهمن ۱۳۹۴
- آذر ۱۳۹۴
- مرداد ۱۳۹۴
- اردیبهشت ۱۳۹۴
- فروردین ۱۳۹۴
- بهمن ۱۳۹۳
- آبان ۱۳۹۳
- شهریور ۱۳۹۳
- مرداد ۱۳۹۳
- فروردین ۱۳۹۳
- بهمن ۱۳۹۲
- آذر ۱۳۹۲
- آبان ۱۳۹۲
- مهر ۱۳۹۲
- شهریور ۱۳۹۲
- مرداد ۱۳۹۲
- تیر ۱۳۹۲
- فروردین ۱۳۹۲
- بهمن ۱۳۹۱
- مهر ۱۳۹۱
- شهریور ۱۳۹۱
- مرداد ۱۳۹۱
- تیر ۱۳۹۱
- فروردین ۱۳۹۱
- اسفند ۱۳۹۰
- بهمن ۱۳۹۰
- دی ۱۳۹۰
- آذر ۱۳۹۰
- مهر ۱۳۹۰
- مرداد ۱۳۹۰
- خرداد ۱۳۹۰
- اسفند ۱۳۸۹
- بهمن ۱۳۸۹
- دی ۱۳۸۹
- آرشيو
آرشیو موضوعی
پیوندها
- تنهــــــاتــرين تنها منـــــــــــم ( سارا جووووووووون )
- شب های بی کسی (مرضيه )
- غروب تنهایی
- تنهاترین
- تا شقايق هست زندگي بايد كرد
- باران من و تو ( قلب باران )
- شبهاي تنهايي
- سقف دلتنگي ( مليكــــــــا)
- كلبه تنهايي من ( نجمه )
- باران دل غمگين من
- بوسه عشق
- سكوت من ( فرشته )
- تنهايي تا كي ( دينا نيكي )
- کاش می شد یادشو از یاد ببرم